سروده ی حجت الاسلام سید حنان حسینی
امام جمعه ی شهر هرند
به مناسبت هفته ی دفاع مقدس
**************
انقـلاب
روزی که خلق قهرمان هشیارگشتند
ازخواب غفلت لحظه ای بیدارگشتند
دیدند ظلم ظالمان ازحد برون است
چشم و دل هرمردو زن پراشک و خون است
طاغوتیان برمردم بی کس بتازند
کاخ ستم ازمال این ملت بسازند
مردم همه سرگشته اند و ناامیدند
چون ازکسی رسم وفاداری ندیدند
ازهر طرف دنیا بکام دشمنان است
خون جگردائم بجام دوستان است
ناگه منادی مردم ما را ندا داد
دعوت به راه مستقیم انبیا داد
مردم همه فرمان رهبر را شنیدند
او را اطاعت کرده ، راهش برگزیدند
آمد خمینی یاری مستضعفین کرد
مستضعفین را متحد درراه دین کرد
افکارما را منقلب سوی خدا کرد
ما را زدست شرک و بی دینی رها کرد
روشنگر راه خدا شد بهر ملت
احیاگراسلام و قرآن و شریعت
اصل نظام کفر طاغوتی فنا کرد
جمهوری اسلامی ایران بنا کرد
اصل ولایت شد اساس این حکومت
حاکم ولی الله اعظم شد به امت
وقتی خمینی نایب مهدی ولی شد
او حاکم اسلام مانند علی شد
آمد نظام عدل اسلامی به پا کرد
ازشوکت اسلام ، عالم پرصدا کرد
یک انفجارنورازایران درخشید
بر ظلمت افکارعالم نور پاشید
آمد برون ازخاوران خورشید خاور
روشنگر راه خدا گردیده رهبر
دین خدا درنزد مردم برتری یافت
اسلام شد احیا و قرآن سروری یافت
اسلام و قرآن چونکه بر ما گشت حاکم
محکوم قرآن گشت هرطاغوت و ظالم
هرفاسقی ازعدال اسلامی هراسید
هرظالمی برخود بلرزید و بترسید
چون شب پرستان چهره حق را بدیدند
مانند خفاشان سوی ظلمت رمیدند
رفتند و با بیگانگان محشورگشتند
آن گمرهان رفتند و ازحق دورگشتند
دشمن چو مارزخمی ازایران بدر شد
آواره و بی خانمان و دربدر شد
طاغوتیان اموال ملت را ربودند
رفتند و اندر خانه دشمن غنودند
ازاین وطن آنچه چو قلع و قمع گشتند
درکشوربیگانه با هم جمع گشتند
آن خائنان با دشمنان پیمان ببستند
پیمان علیه ملت ایران ببستند
هر فتنه ای را بهر ما بر پا نمودند
هر نقشه ای را بهرما اجرا نمودند
طرح خرابی و فساد و سرنگونی
طرح دگرگونی و خواری و زبونی
مستکبران و سلطه جویان جهانی
با دشمنان انقلاب ما نهانی
شرک و نفاق و کفربا هم یارگشتند
برضد ایمان وارد پیکارگشتند
صدام خون آشام را دردام کردند
وحشی نا آرام را آرام کردند
مانند یک کلب معلم رام کردند
برجانب ایران ما اعزام کردند
آنها علیه جان ما اقدام کردند
درپیش خود آنها خیال خام کردند
صدام کافر با تمام دشمنان ساخت
آمد به جنگ ما و طبل جنگ بنواخت
دریک شب آرام پاییزی که ملت
درخواب راحت بود و اندراستراحت
ناگاه دشمن خواب مردم را بر آشفت
درنیمه شب او هجوم آورد و می گفت
ای مردم ایران شما مغلوب گشتید
دروهله ی اول شما سرکوب گشتید
باید که ملت پیش من تسلیم گردد
باید که ایران از وسط تقسیم گردد
می گفت در یک روزخوزستان بگیرم
روز دگر تا قلب اصفهان بگیرم
درروز سوم من به تهران پا گذارم
سردارجنگ قادسیه نام دارم
درگفتگو ی خویش با خبرنگاران
گفتا بیایید نزد من فردا به تهران
امروز دیگر فرصت گفتن ندارم
فردا درآنجا با شما گفتاردارم
اینگونه دشمن نعره ی مستانه می زد
او عربده مانند یک دیوانه می زد
فرمان آتش داد صدام ستمگر
کرد از هوا و خاک و دریا حمله یکسر
دشمن بسوی کشور ما حمله ور شد
از فتنه صدام ایران پر شرر شد
صدام کافر با دوازده لشگر خویش
آغاز کرد یک جنگ خونین آن بداندیش
**************
اما بگویم مردم ایران چه کردند
با دشمن روبه صفت شیران چه کردند
بشنو بگویم از سلحشوران ایران
بشنو بگویم من از آن شیران غران
فرمان رسید از قائد اعظم به امت
ای مردم ایران بیامد وقت همت
برخیزازجا وقت جنگ است ای مسلمان
وقت دفاع آمد دفاع از دین و ایمان
ناگاه ملت همچو سیل از جا خروشید
برخاست از جا و لباس رزم پوشید
ناگاه جوانان مسلمان صف کشیدند
فریاد لاتحزن ولا تخف کشیدند
نام خدا را بر زبان جاری نمودند
با خون خود از دین نگهداری نمودند
خلق مسلمان رو به جنگ آورد یکسر
سدی به میدان ساخت چون سد سکندر
یاءجوج و ماء جوج در پس آن سد بماندند
گشتند زمینگیر و بروی خاک ماندند
راه بر گرد ببستند
آنگه سپاه کفر را در هم شکستند
زد لشگر اسلام مشتی بر دهانش
با مشت فولادین بشکست استخوانش
رزمندگان حق کمر محکم ببستند
با حمله ی خود حصر آبادان شکستند
آری جوانان بسیجی سلحشور
فتح آفرینان سپاه و ارتش نور
درجبهه ها هریک حماسه آفریدند
هردم صفوف خصم را ازهم دریدند
دست خدا امداد کرد رزمندگان را
آزاد کرد خونین شهرقهرمان را
چون ارتش بعثی کافر منهزم شد
17 مرداد روز خبرنگار
دشمن ,ی ,اسلام ,مردم ,ملت ,خدا ,ما را ,و قرآن ,مردم ایران ,رفتند و ,اسلام و
درباره این سایت